دیگر خیلی از شهرهای ترکیه مثل استانبول و کوش آداسی و ازمیر و آنتالیا برای خیلی از ما ایرانی‌ها غربت نیست. نه تور لیدر می‌خواهیم نه راهنما. حتی تسلط آنچنانی به زبان انگلیسی یا ترکی استانبولی هم لازم نیست. همان چند صفحه زبان دوران تحصیل هم کافی است برای گذران چند روز خوب در شهر بزرگ و توریستی مثل استانبول. به گزارش ایران، به هرحال موج‌های سهمگین کودتا در این کشور فرونشسته و تورهایی که تقریباً تعطیل شده بودند و هیچ مسافری به ترکیه نمی‌بردند، حالا باز کرکره‌ها را بالا کشیده‌اند و حسابی سرشان شلوغ است.

در این یادداشت میخوانید:

یک

اینجا استانبول است؛ شهری که تقریباًهیچ کاری درآن سخت نیست. مخصوصاً برای توریست ها. نه سخت، نه زمان‌بر. همه جا نقشه‌های کوچک و بزرگ شهر در دسترس است. نقشه تمام شهر، امکاناتش، جاذبه‌هایش و وسایل دسترسی‌اش. در ایستگاه‌های مترو و اتوبوس و تراموا هم خبری از صف‌های طولانی انتظار برای خرید بلیت یا رسیدن قطار و اتوبوس نیست. همچنین در هر ایستگاه می‌توانید از دستگاه‌های اتوماتیک، کارت تردد بخرید یا آن را شارژ کنید. یک کارت برای هر نوع وسیله حمل و نقل عمومی؛ مترو، اتوبوس، تراموا حتی کشتی یا قطارهای بین شهری. در مترو فاصله قطارها بسیار کم است و کسی برای رسیدن به صندلی خالی، کسی را لگد نمی‌کند. مهم‌تر اینکه همه مناطق تاریخی و تفریحی، مراکز خرید و خیابان‌های تجاری و حتی بندرگاه‌ها و اسکله‌ها حتماً یک ایستگاه مترو دارند و شما می‌توانید در هر ساعتی از شبانه روز با خرید یک کارت کوچک تمام شهر را با مترو بگردید.
ایستگاه‌ها طوری طراحی شده‌اند که دقیقاً از مهم ترین جاذبه آن خیابان یا محله سر درآورند. خیلی از پاساژهای بزرگ یک در خروجی به داخل مترو دارند و تقریباً هیچ جای مهمی در استانبول نیست که یکی از درهای آن به نزدیک‌ترین ایستگاه وسایل حمل و نقل عمومی ختم نشود.

دو

بگذریم از اینکه گشت شبانه در تهران یا شهرهای توریستی اصفهان و یزد و شیراز نه تنها برای یک توریست خارجی که برای خود شهروندان هم غیر ممکن است اما آیا لااقل نقشه جاذبه‌های گردشگری و سریع‌ترین و بهترین راه دسترسی به آنها را در ایستگاه‌های مترو یا اتوبوس خودمان دیده‌اید؟ مثلاً نزدیک‌ترین و بهترین راه رسیدن به کاخ سعد آباد، موزه آبگینه یا برج میلاد کدام است؟ موزه زمان که یکی از بهترین گنجینه‌های ساعت دنیاست، کجاست؟ اگر یک توریست بخت برگشته آلمانی در میدان هفت تیر به شما رسید و گفت می‌خواهم بروم میدان مشق، شما به عنوان یک شهروند تهرانی کدام مسیر را پیشنهاد می‌کنید؟ ببخشید خجالت می‌کشم بپرسم اصلاً می‌دانید میدان مشق کجاست؟ آیا تا به حال شنیده‌اید اپراتورهای مترو نام یک ایستگاه را به زبان انگلیسی بگویند؟ قطعاً نه. اما تقریباً هر روز شنیده‌اید که ایستگاه طالقانی را مولوی و ایستگاه ترمینال جنوب را تجریش اعلام می‌کنند. روی نقشه‌های دیواری مترو هم نام انگلیسی ایستگاه‌ها چنان ریز نوشته شده که پیدا کردن و خواندنش کار هرکسی نیست.

سه

«ور ایز تویلت؟» جمله‌ای که با همه سادگی‌اش در استانبول بی‌استفاده می‌ماند. ازهمان ابتدای ورود به فرودگاه بین‌المللی «آتا ترک» گرفته تا هر نقطه‌ای از شهر، هر جا که باشید؛ مرکز خرید، رستوران، فروشگاه، ایستگاه کشتی یا حتی وسط کوچه و خیابان، تنها کافی است سر بچرخانید و تصویر دو آدمک معروف خانم و آقا را دنبال کنید. البته ابتدا خیال خواهید کرد که اشتباهی وارد شده‌اید؛ یک لابی بزرگ مجهز به روشویی و آینه، سکوی آرایش و پیرایش، محل استراحت و شیر دادن و تعویض پوشک کودک، انواع خشک کن‌های دست و دستمال‌های کاغذی سرپوش‌دار بدون آنکه مرطوب یا آلوده شوند، دستمال‌های مرطوب، مایع‌های دستشویی مناسب و خوشبو و البته بعضی جاها بدرقه مشتری با ادکلن.
اگر به فرض محال آدمک‌ها به چشم‌تان نیامد، می‌توانید با استشمام رایحه خوشبوترین عطرهایی که سراغ دارید، توالت را پیدا کنید. سرویس‌های فرنگی اغلب دستشویی‌ها اتوماتیک‌اند و سیفون‌شان با ورود و خروج هر کسی خود به خود کشیده می‌شود. سیفون اتوماتیک، خوشبو کننده‌های اتوماتیک و بعضی جاها دستمالی که به صورت اتوماتیک با باز و بسته شدن در بیرون می‌آید. روکش‌ لبه‌های توالت فرنگی هم البته یک بار مصرف و اختصاصی است. مسأله مهم تر اینکه اگر در پاساژی نیاز به توالت پیدا کردید، نیازی به دویدن سمت زیرزمین نیست و در هر طبقه یک یا دو توالت با همان فضایی که توصیف شد، پیدا خواهید کرد. به زبان ساده‌تر توالت‌های عمومی در استانبول نه تنها در خدمت گردشگری بلکه خود یکی از جاذبه‌های گردشگری‌است.

چهار

تهران؟ چه عرض کنم.

پنج

برای تماشای مسجد ایاصوفیا دست کم باید 40 دقیقه‌ای منتظر ماند. 40 دقیقه به علاوه چیزی حدود 60 هزار تومان پول بلیت! اما نه کسی اعتراض می‌کند و نه خستگی و غرغری در کار است. همه منتظرند و مشتاق. بلیت خریده می‌شود و گیت بازرسی و امنیتی و تأکید مأموران برای استفاده نکردن از فلاش هنگام عکاسی. کمی جلوتر هم گوشی‌های هوشمند راهنما را می‌توانید در ازای مبلغ ناچیزی به امانت بگیرید. این گوشی‌ها با دریافت کد هر نقطه از بنای تاریخی، درباره آن نقطه به هر زبانی که بخواهید توضیح می‌دهد. مسیرها بخوبی با علائم مشخص شده است. برای جلوگیری از ازدحام جمعیت و اختلال در تردد از مسیری که رفته‌اید برنمی‌گردید. مأموران با لباس‌های ویژه همه جا هستند و دوربین‌های مداربسته کار امنیتی آنها را تکمیل می‌کنند. همچنین قسمت‌های مهم‌تر بنا با شیشه‌های مخصوص و زنجیرهایی محکم محافظت می‌شوند. نه خبری از فلش دوربین است و نه یادگاری‌های روی در و دیوار و نه…

شش

بلیت ورودی مسجد شیخ لطف‌الله اصفهان برای ایرانی‌ها 3 هزار تومان و برای توریست‌ها حدود 10 هزار تومان است. نه خبری از گیت امنیتی است و نه راهنما و مأموری. اگر چیزی راجع به این بنای ارزشمند می‌دانید که خوشا به سعادت‌تان. لطف کنید برای چند نفری هم که دور و برتان هستند توضیح دهید. البته مراقب باشید کار به بحث و جدل با مطلع دیگری نکشد. شوخی نمی‌کنم؛ من با چشم خودم در چهلستون اصفهان دیده‌ام که دو نفر سر اینکه نقاشی روی دیوار شاه عباس اول است یا شاه عباس دوم چنان درگیر شدند که آخر سر یکی آمد و همه را بیرون کرد. بعد با گوش‌های خودم شنیدم که یکی به دوستش می‌گفت؛ اینجا 20 تا ستون دارد ولی چون عکسش توی آب می‌افتد 40 تا می‌شود. تازه آنجا فهمیدم عجب؛ چرا اصلاً به این کاخ می‌گویند چهلستون!

هفت

در استانبول خیابان معروفی هست به نام سلطان احمد؛ خیابانی که بهانه‌های زیادی برای معروف شدن دارد. در این خیابان سنگفرش هیچ وسیله نقلیه‌ای تردد نمی‌کند جز یک تراموای برقی. تراموای برقی به آرامی و با فاصله کمی در ایستگاه‌های نزدیک به هم توقف می‌کند و مسافران را جابه جا می‌کند. مساجد تاریخی، عمارت های قدیمی، اسکله، بازارهای تاریخی و سنتی و دیوارهای یادبود از مهم ترین جاذبه‌های این خیابان است. اما از فروشگاه‌های بزرگ صنایع دستی سلطان احمد و خیابان آرام و بدون ترافیکش که بگذریم، رستوران‌های این خیابان عجیب نظرها را به خود جلب می‌کند. اینجا خبری از رستوران‌های زنجیره‌ای و بزرگ نیست. نه مک دونالد و نه هات پیتزا و نه برگر کینگ.
فقط و فقط رستوران‌های سنتی با غذاهای ترکی و به جای میز و صندلی هم تخت‌های سنتی و بالش و پشتی‌های قدیمی. خانم‌ها کنار تنور رستوران‌ها نشسته‌اند و برای مشتری‌ها نان و کلوچه و شیرینی داغ می‌پزند. ظرف و ظروف هم سنتی است و هیچ خبری از ظرف‌های یک بار مصرف نیست. چای را که سفارش بدهید، بدون استثنا در استکانی کمر باریک برایتان می‌آورند. کنارش هم شیرینی‌های سنتی و قاشق‌های کوچک برنجی برای هم زدن چای. خبری از فنجان‌های آلمانی و لوکس نیست. هم چایی می‌خورید هم افسوس. افسوس برای استکان‌های کمر باریک انباری خانه مادربزرگ. افسوس برای اینکه کشور همسایه با ایرانی‌ها به چه رونقی رسیده!

ترکیه کشور چهار فصل نیست، تنوع اقلیمی و فرهنگی ما را هم ندارد. ترکیه تاریخ چند هزار ساله ندارد و بسیاری از داشته‌هایش را هم مدیون فرهنگ ایرانی است؛ آنچنان که برخی از روشنفکران این کشور می‌گویند ایران برای ترکیه نقش یونان برای اروپا را دارد. اما این کشور نمونه خوبی است برای اینکه ثابت کند تنها طبیعتی زیبا و فرهنگی غنی و تاریخی بلند کافی نیست تا توریست پشت دروازهای کشورت صف بکشد. استانبول بیش از جاذبه‌های گردشگری‌ و طبیعت زیبایش مدیون مدیریت است.

دیدگاهتان را بنویسید