تمدید اقامت توریستی ترکیه با مهربانی، نظم و همدلی

شاید بهتر باشد ممنون کرونا باشیم که روال همکاری دولت را برای تمدید اقامت توریستی ترکیه مهربانانه تر کرده است.حتما میدانید که با تصویب قانونی جدید، از ابتدای سال 2020، تمدید اقامت توریستی ترکیه برای بیش از یکسال ممنوع اعلام شده بود. به همین دلیل بسیاری از خارجیان و بخصوص هموطنان ایرانی نا امید و مضطرب به انتظار نور امیدی ماندند. بعضی هم متاسفانه چمدان بازگشت به ایران را بستند.

برای تمدید اقامت توریستی ترکیه بر من چه گذشت؟

امروز بعد از گذشتن دقیقا 4 ماه از نوبت راندوو، بنابر درخواست اداره مهاجرت استانبول برای تعیین تکلیف پروند تمدید اقامت ترکیه م از صبح زود راهی محله معروف فاتیح شدم. البته که بعد از 2 ماه از قرنطینه خارج شدن از خانه ذوق زیادی داشت، اما همه افراد مقیم استانبول میدانند که اداره امنیت و مهاجرت فاتیح، یعنی اضطراب و دلهره، یعنی صفهای طولانی و شلوغ و یعنی توقع دریافت هر جوابی. به خصوص که امسال من برای چهارمین سال پیاپی درخواست تمدید اقامت توریستی ترکیه را داده بودم و هنوز جوابی دریافت نکرده بودم.

از همان اول صبح با متروبوسی خلوت و پر از جای خالی برای نشستن مواجه شدن، خودش به اندازه کافی شگفت انگیز است. بعد از متروبوس نوبت مترو بود که با همکاری مردم، سورپرایز بزرگی باشد برای امروز من. رعایت فاصله، تعداد اتوبوسهای بیشتر، نحوه ایستادن مردم در واگنها و حتی تعداد باکسهای ضد عفونی در ایستگاهها برایم جالب بود.

مواجهه من با وضعیت اداره مهاجرت استانبول

چون صبح زود به اداره امنیت و مهاجرت استانبول مراجعه کرده بودم، صفی بلند به طول حدودا 400-300 متر پشت درهای بسته ایجاد شده بود. با خودم گفتم خب فعلا تاظهر اینجا هستم. جدا از اضطرابی که برای دریافت جواب داشتم، توقع خستگی و کلافگی و هرج و مرج را هم با خودم حل و فصل کردم و در صف ایستادم. راس ساعت 8.30 درها باز شد و صف تکان کوچکی خورد. اکثر کسانی که دور و بر من بودند برای همان مشکل یعنی عدم دریافت جواب تمدید اقامت توریستی ترکیه مراجعه کرده بودند. من طبق تجربیات سالهای قبل و با توجه به رعایت فاصله اجتماعی میدانستم که لااقل 4-3 ساعت باید منتظر باشم. اما فقط 10 دقیقه بعد وارد محوطه اصلی شده بودم. حدود 8-7 نفر پرسنل به مراجعه کنندگان کمک میکردند تا هرکسی بنا به درخواستی که داشت به باجه و یا صف مورد نظرش مراجعه کند و این خودش از ازدحام بطور چشمگیری کم میکرد.

“نگران هیچ چیز نباش”

صف ورود به سالن اصلی طوری تنظیم شده بود که هر نفر در فاصله مشخص شده باید می ایستاد و این صف فقط چند دقیقه طول کشید. در سالن اصلی، به جز حراست و یکی دو نفر مترجم، 8 نفر در 8 باجه مسئول راهنمایی و پاسخگویی بودند. پشت باجه مربوط به من، بانویی محجبه و جوان در نهایت مهربانی من را راهنمایی کرد و وقتی دید اضطراب دارم با ارامش و لبخند فقط به من گفت: ” نگران هیچ چیزی نباش.” این برخورد اول صبح چه ارزش بالایی برای یک خارجی دارد؟
به اتاقی رسیدم که به من گفته شده بود. پشت در اتاق با رعایت فاصله 5-4 نفری در صف ایستاده بودند. هر چند دقیقه، مسئولی بیرون میامد و نفر اول صف را توی اتاق میبرد. نوبت به من رسید. با نگرانی وارد اتاق شدم و به او گفتم که من در روزهای آخر سال 2019 راندوو گرفتم تا اقامتم را تمدید کنم. میشنیدم که بقیه مراجعان در آن اتاق هم تقریبا با همین مشکل رو به رو هستند. مسئول مربوطه با اخلاق خوش نقص پرونده م را به من اعلام کرد و از من پرسید ترکی میدانم یا مترجم نیاز دارم؟ خب من کاملا میدانستم چه میگوید و چون نقص پرونده تمدیداقامت توریستی ترکیه من، نیاز به یک پرداخت اضافه داشت من را به اداره ورگی( مالیات) فرستادند. گرچه که 7 روز مهلت پرداخت داشتم ولی ترجیح دادم همان موقع پرداخت کنم تا هم جوابم را زودتر بگیرم و هم این راه طولانی را دوباره نیایم.

فقط نیم ساعت معطلی برای صف 3 کیلومتری

اداره ورگی حدود 700 متر با اداره مهاجرت فاصله داشت. وقتی رسیدم جلوی در اداره مطمئن شدم که امروزم در آنجا میگذرد. اغراق نیست اگر بگویم 1 کیلومتر صف !!!!!!!! چرا؟ چون بسیاری از شهروندان ترک هم بعد از مدتها قرنطینه حالا وقت داشتند به کارهای اداریشان برسند. با خودم گفتم باید به پسرکم که در خانه تنها مانده زنگ بزنم و یا از دوستی بخواهم که به او نهار و یا حتی شام برساند. در همین موقع هم باران شروع شد. بلافاصله 4 نفر اقای متشخص و مودب به میان صف آمدند و شروع کردند به راهنمایی مردم برای گیشه های مختلف و راهنمایی مردم برای تشکیل صف زیر سقف وبه این ترتیب کل معطلی من در صفی 1 کیلومتری حدود نیمساعت شد!!! جالب بود که برای ورود به اداره ورگی باید با تب سنج دمای بدن اندازه گیری میشد ولی اینقدر سرعت جوابگویی به مراجعان بالا بود که یک نفر پرسنل دیگر برای سنجش تب اضافه شد. به هرحال بعد از پرداخت مبلغ، به اداره مهاجرت برگشتم و دوباره همان داستان صف( البته کوتاه) و تذکرات حراست برای رعایت فاصله. اینبار مراجعه به اتاق و اضافه کردن فیش پرداختی به پرونده، فقط چند دقیقه طول کشید و مسئول پیگیری پرونده به من مژده داد که برگردم به منزل و منتظردریافت کارت اقامت از طریق پست بشینم. این فقط من نبودم که میشنیدم ” برو و منتظر کارتت باش”. تمامی افرادی که مراجعه کرده بودند با همین خبر مواجه شدند. صورت خندان همه هم حکایت از آسودگی خاطر میداد. من چند لحظه تردید کردم، اما با دیدن بقیه مطمئن شدم که درست شنیدم.

تنها چیزی که به ذهنم رسید را بلافاصله انجام دادم. برگشتم پیش آن خانم مهربان محجبه و از پشت شیشه صدایش کردم. آمد به سمتم و با همان روی خوش منتظر درخواست من شد. به او گفتم :” ممنونم که به یک مهاجر مضطرب انرژی دادی و روزخوبی را برایم رقم زدی، با درخواست تمدید اقامت توریستی ترکیه من موافقت شده”.

همدلی از هم زبانی بهتر است

در راه برگشت، خیلی به این فکر کردم که چه میشود که آدمها دلگرم میشوند؟ چه میشود که آدمها نسبت به دیگران و زندگی حس خوبی پیدا میکنند؟ چه میشود که وقتی فکر میکنی خیلی غریب و مستاصل هستی، یک لبخند و یک جمله، دوباره عزمت را جزم میکند؟ مهربانی مردم ترکیه، در تمام این 4 سال برای من و بسیاری از دوستان در غربت من، همان تکیه گاهی بوده که نگذاشته احساس غربت بکنیم. من امروز معنی احترام به مراجعان، احترام به عزم ملی در بحران، ارزشمند بودن وقت انسانها و همچنین تاثیر مهربانی را در تک تک ساعاتی که درگیر بودم دیدم.

دیدگاهتان را بنویسید